فایل مایل | فایل های درخواستی تو

این تارنما محلی برای گردآوری فایل های درخواستی شماست. لطفا ما را در گردآوری و مدیریت محتوای سایت راهنمایی نمایید!

فایل مایل | فایل های درخواستی تو

این تارنما محلی برای گردآوری فایل های درخواستی شماست. لطفا ما را در گردآوری و مدیریت محتوای سایت راهنمایی نمایید!

فایل مایل | فایل های درخواستی تو

این تارنما محلی برای گردآوری فایل های درخواستی شماست.
لطفا ما را در گردآوری و مدیریت محتوای سایت راهنمایی نمایید!
در صورت آنلاین بودن پشتیبان ها میتوانید از بخش "پشتیبانی آنلاین" با ما در تماس باشید.
با تشکر از بازدید شما عزیزان
مدیران وبلاگ فایل مایل

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۵۴۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

پروژه نرم افزار خیاطی راحت ورژن 2
دسته بندی نرم افزار
بازدید ها 1
فرمت فایل rar
حجم فایل 405 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 1
پروژه نرم افزار خیاطی راحت ورژن 2

فروشنده فایل

کد کاربری 2046
کاربر

پروژه نرم افزار خیاطی راحت ورژن 2

 

نرم افزار خیاطی راحت ورژن 2
ویژگی ها و قابلیت های این نرم افزار به شرح زیر می باشد :

رفع مشکلات ورژن 1
افزایش سرعت برنامه
قابلیت استفاده در خیاطی های مردانه و زنانه
قابلیت تعریف ویرایش حذف و جستجو مشتریان
قابلیت تعریف ویرایش حذف اندازه لباس های مشتریان
قابلیت تعریف انواع مدل لباس هم زنانه هم مردانه
قابلیت تعریف هزینه های دوخت لباس
قابلیت تعریف موجودی اولیه صندوق
قابلیت گزارش دهی دقیق
دارای سند دریافت و پرداخت
دارای فرم سفارش گیری
چاپ رسید سفارش
چاپ سند دریافت و پرداخت
گزارش لیست مشتریان
گزارش موجودی فعلی صندوق
قابلیت پشتیبان گیری و بازیابی اطلاعات
و...
نصب بسیار راحت
به همراه آموزش استفاده از نرم افزار در صورت نیاز مشتریان
نرم افزار دارای 6 ماه پشتیبانی می باشد

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی شناختی رفتاری در 21 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی شناختی رفتاری

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی شناختی رفتاری در 21 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

 

توجه: (ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

توضیحات پکیج درمانی آموزشی روانشناسی

مبانی نظری و اصول آموزشی در جلسات درمانی

آماده سازی در 8 جلسه درمانی

دارای رفرنس معتبر و به شیوه   APA

نمونه ای از مبانی نظری و جلسات درمانی پکیج مورد نظر

 

از زمان معرفی درمان شناختی – رفتاری یا رفتاردرمانی شناختی در دهۀ 1950، نفوذ و گسترش این شیوۀ درمانی، پیوسته در حال فزونی بوده است. تعداد زیادی از مطالعات کنترل شده نشان داده‌اند که درمان شناختی – رفتاری، درمانی موثر برای افسردگی، اختلال‌های اضطرابی و بسیاری از اختلال‌های روانی دیگر است. به‌علاوه، تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که درمان شناختی – رفتاری، اثر داروها را در درمان اختلال‌های شدید روانی از قبیل افسردگی مقاوم به درمان، اختلال دو قطبی، و اسکیزوفرنیا افزایش می‌دهد. این یافته‌ها همراه با مزیت‌های کاربرد درمانی که متمرکز، عملی و کاملاً مشارکتی است، علاقه به چگونگی اجرای درمان شناختی – رفتاری را فزونی بخشیده است (رایت، بسکو و تیز، 2009. ترجمه قاسم زاده، 1392).

شناخت‌درمانی توسط آرون تی بک به عنوان درمانی داری ساختار، کوتاه مدت و متمرکز بر حل مشکلات جاری و تغییر تفکر و رفتار ناکارآمد در دانشگاه پینسیلوانیا در اوایل دهه 1960 شکل گرفت(بک،1964). از آن زمان به بعد بک و دیگران این روش درمان را برای استفاده در گستره‌ی متنوعی از اختلالات روانی و جمعیت‌های مختلف منطبق کرده‌اند ( مثلاً فری‌من[1] و داتیلیو[2]، 1992؛ فری‌من، سیمون[3]، باتلر[4] و آرکووینز[5]، 1989، اسکات[6]، ویلیامز[7] و بک، 1989). این انطباق‌ها تمرکز، فناوری و طول درمان در تغییر داده‌اند ولی فرض‌ها نظری مربوط به شناخت‌درمانی همچنان ثابت باقی مانده‌اند. به طور خلاصه مدل شناختی می‌گوید که تفکر تحریف شده یا ناکار‌آمد ( که روی خلق و رفتار بیمار تأثیر می‌گذارد) وجه مشترک تمامی آشفتگی‌های روان‌شناختی است. ارزش‌یابی واقع‌بینانه و تغییر واقع‌گرایانه تفکر منجر به بهبود خلق و رفتار می‌شود. بهبود پایدار با تغییر باورهای ناکارآمد زیربنایی بیمار حاصل می‌شود. انوع متنوعی از درمان‌های شناختی-رفتاری توسط نظریه‌ پردازان بزرگ دیگر معرفی شده‌اند که از آن میان درمان منطقی-هیجانی توسط آلبرت الیس[8] (الیس، 1962)، تغییر شناختی رفتاری توسط دونالد مایکن‌بام[9] ، 1977 و درمان چند وجهی آرنولد لازواروس[10] (لازاروس، 1976) را می‌توان نام برد. مرور تاریخی این حوزه، توصیفی غنی از چگونگی شکل‌گیری و رشد جریان‌های مختلف شناخت‌درمانی فراهم می‌آورد (آرنکوف[11] و گلاس[12]، 1992؛ هولون[13] و بک، 1993).

 


[1]. Freemanv

[2]. Dattilio

[3]. Simon

[4]. Beutler

[5]. Arkwitz

[6]. Scott

[7]. Williams

[8]. Albert Ellis 

[9]. Donald Meichenbaum

[10]. Arnold Lazarus

[11]. Arnkoff

[12]. Glass

[13]. Hollon

 

جلسه­ های مداخله

   روان درمانی گروهی شناختی-رفتاری که در این پژوهش از آن استفاده می شود مشتمل بر 9 جلسه درمانی (هر جلسه 90-60 دقیقه) می باشد که بر روی گروه آزمایش اجرا شد. محتوای جلسه­های پژوهش بر مبنای رویکرد شناختی-رفتاری، در چارچوب طرح درمانی ویلدرموت (2008) در 9 جلسه طراحی گردید. در هر جلسه، ابتدا هدف از تشکیل جلسه، سپس موضوعات مربوط به آن جلسه، مطرح شد و اعضای گروه، با بحث و تبادل نظر به بررسی مطالب می پرداختند. در پایان هر جلسه، مطالب  جمع بندی شده و تکلیفی برای جلسه ی بعد به صورت تایپ شده ارائه می شد.

 

جلسه اول: آشنایی

  1.  معرفی: شرکت کنندگان خود را معرفی کرده و می گویند چرا تصمیم به شرکت در جلسات  گروهی شناختی-رفتاری گرفته اند.
  2.  ارائه اطلاعات پایه ای در مورد روان درمانی شناختی-رفتاری
  3. تعریف سوختگی، کیفیت زندگی و شادکامی و ارتباط آنها با یکدیگر
  4. بیان علت برگزاری این جلسات و هدف گروه درمانی شناختی-رفتاری
  5. بیان قوانین و اصول جلسات درمان
  6.  انجام تکلیف به صورت تمرینی برای آشنایی بیشتر اعضای گروه برای انجام تکالیف
  7. ...........

 

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
فایل تدریس دستور به شیوه قیاسی و استقرائی (کل به جزء و جزء به کل) (deductive and inductive teaching grammar) در 13 صفحه پیدی اف به زبان انگلیسی
دسته بندی آموزشی
بازدید ها 1
فرمت فایل pdf
حجم فایل 177 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
فایل تدریس دستور به شیوه قیاسی و استقرائی (کل به جزء و جزء به کل)- (deductive and inductive teaching grammar)

فروشنده فایل

کد کاربری 1040
کاربر

فایل تدریس دستور به شیوه قیاسی و استقرائی (کل به جزء و جزء به کل)- (deductive and inductive teaching grammar) در 13 صفحه پیدی اف به زبان انگلیسی

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی کنترل خشم در 58 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 112 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 58
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی کنترل خشم

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی کنترل خشم در 58 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

 

توجه: (ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

توضیحات پکیج درمانی آموزشی روانشناسی

مبانی نظری و اصول آموزشی در جلسات درمانی

آماده سازی در 12 جلسه درمانی

دارای رفرنس معتبر و به شیوه   APA

نمونه ای از مبانی نظری و جلسات درمانی پکیج مورد نظر

این راهنما برای استفاده متخصصان واجد شرایط سلامت روان و سوء مصرف مواد که با مراجعان سوء مصرف مواد و سلامت روانی با مشکلات همزمان خشم کار می کنند ، طراحی شده است . راهنما، درمان گروهی شناختی رفتاری مدیریت خشم 12 هفته ای را توصیف می کند . جزئیات هر 12 جلسه به طور هفته ای در 90 دقیقه با دستورالعمل هایی برای رهبران گروه ، جداول و اشکال که عناصر مفهومی کلیدی درمان را شرح می دهد ، و تکالیف خانه برای شرکت کنندگان گروه، توصیف شده است . یک کتاب کار شرکت کننده همراه در دسترس است (به مدیریت خشم برای مراجعان سلامت روان و سوء مصرف مواد : کتاب کار شرکت کنندگان توجه کنید ) که باید در ارتباط با این راهنما برای اینکه شرکت کنندگان بهتریادبگیرند، تمرین کنند و راهکارهای درمانی معرفی شده در جلسات گروهی را یکپارچه نمایند ، استفاده شود . این مداخله برای مطالعات در مرکز پزشکی امور سربازان سان فرانسیسکو و بیمارستان عمومی سان فرانسیسکو ایجاد شده است .

درمانهای شناخت رفتار درمانی برای مشکلات خشم ، موثر و با محدودیت زمانی شناخته شده است . چهار نوع مداخلات CBT که از نظرتئوری توسط اصول تئوری یادگیری اجتماعی یکی شده است ، اغلب بیشترین کاربرد را در درمان اختلالات خشم دارد :

  • مداخلات آرامش بخش که در آن عناصر فیزیولوژیکی و عاطفی خشم مورد هدف است .
  • مداخلات شناختی که در آن فرآیندهای شناختی مثل اسناد و ارزیابی های خصمانه ، باورهای غیر منطقی ، و افکار فتنه انگیز مورد هدف است .
  • مداخلات مهارت های ارتباطی که در آن نقایصی در ابراز وجود و مهارت های حل تعارض مورد هدف است .
  • مداخلات ترکیبی که در آن دو یا چند مداخلات CBT با هم یکپارچه شده است و حوزه های پاسخ پیچیده مورد هدف است .

مطالعات فرا تحلیلی نتیجه گیری می کنند که اثرات متوسط کاهش خشم برای مداخلات CBT با اندازه اثر میانگین در دامنه ای از 0.7 یا 1.2 وجود دارد .از این مطالعات می توان استنباط کرد که متوسط شرکت کنندگان تحت شرایط CBT بهتر از 76 درصد شرکت کنندگان کنترل بوده اند . این  نتایج همسان با دیگر مطالعات فرا تحلیلی که اثر بخشی مداخلات CBT در درمان افسردگی و اضطراب مورد آزمون قرار داده اند ، هستند .

مدل درمانی توصیف شده در این راهنما ، یک رویکرد ترکیبی CBT است که مداخلات آرامش بخشی ، شناختی و مهارت های ارتباطی را به کار می برد .

این رویکرد ترکیبی به شرکت کنندگان این اختیار را ارائه می دهد که این مداخلات متفاوت را دریافت کنند و سپس آنها را برای ایجاد طرح های کنترل خشم فردی با استفاده از تعداد زیادی تکنیک ها تا جایی که امکان پذیرست تشویق می کنند . همه شرکت کنندگان از همه تکنیک ها و مداخلات معرفی شده در درمان ( مثل بازسازی شناختی ) استفاده نمی کنند اما تقریبا ً همه، درمان را با بیشتر از یک تکنیک یا مداخله در طرح های کنترل خشم شان به پایان می رسانند . از نظر تئوریکی هر چه فرد مداخلات و تکنیک های بیشتری در طرح کنترل خشمش داشته باشد ، بهتر برای مدیریت و کنترل کردن خشم در پاسخ به رویدادهای برانگیزاننده خشم مجهز خواهد بود . در مطالعات در مرکز پزشکی SFVA و بیمارستان عمومی سان فرانسیسکو با استفاده از این مدل درمانی ، کاهش معنی داری در خود گزارشی خشم و پرخاشگری و همچنین کاهش مصرف مواد یافت شده است . اکثر شرکت کنندگان در این مطالعه دارای معیارهای DSM- IV برای وابستگی به مواد و بسیاری نیز دارای اختلال استرس پس از سانحه بودند . در یک مطالعه مقایسه ای بین بیماران آفریقایی-آمریکایی و هندواروپایی دریافتند که خشم در بیماران هر دو گروه به طور معنی داری کاهش یافت . مطالعه دیگری نشان داد که زنان نیز از مداخله سود برده اند یعنی سطوح کاهش یافته خشم گزارش شد .

در مطالعات مدیریت خشم که از این راهنما استفاده نموده اند ، اکثریت بیماران از گروههای اقلیت نژادی بودند . حادث شدن کاهش همسان در خشم و رفتار پرخاشگرانه در این گروهها، نشان دهنده این است که درمان گروهی مدیریت خشم موثر است . مدل درمانی منعطف است و می توان آن را با مباحث نژادی ، فرهنگی و جنسیت وفق داد . وقایع و شرایطی که ماشه چکان خشم فرد است ممکن است تا حدی بسته به جنسیت و فرهنگش تغییر کند . نشانه ها یا علایم هشداردهنده خشم نیز ممکن است در این باره تغییر کند . با این وجود روی هم رفته این مدل درمانی هنوز به کار می رود و با گروههای نژادی متفاوت و با هم مردان و هم زنان موثر شناخته شده است . فرد هنوز باید وقایع ماشه چکان را شناسایی کند ، نشانه های خشم را تشخیص دهد ، و راهکارهای مدیریت خشم ( رفتاری شناختی ) را در پاسخ به وقایع و نشانه ها صرف از نظر از اینکه آیا این وقایع و نشانه ها متفاوت از مردان و زنان دیگر و برای مردم در گروههای فرهنگی دیگر است ، ایجاد نماید .

 

Over view دید کلی درمان گروهی مدیریت خشم

جلسه اول

نمای کلی جلسه اول

  • دستورالعمل هایی برای رهبران گروه
  • نکات مطرح شده
  • هدف و دید کلی
  • قوانین گروه
  • مشکل خشم : تعدادی تعاریف عملیاتی
  • افسانه های مربوط به خشم
  • خشم به عنوان یک پاسخ عادتی
  • شکستن عادت خشم
  • معرفی شرکت کنندگان
  • مقیاس خشم
  • تکالیف خانه

دستورالعمل هایی برای رهبران گروه

در اولین جلسه ، به معرفی هدف ، دید کلی ، قوانین گروه ، چهارچوب مفهومی و اساس درمان مدیدیت خشم می پردازیم . اکثر زمان این جلسه صرف معرفی اطلاعات مفهومی و مشخص کردن اینکه اعضای گروه آن را درک کرده اند ، می شود . سپس رهبر گروه ، از اعضای گروه می خواهد خود را معرفی کرده و مقیاس خشم را معرفی می کند .

نکات مطرح شده

( از نوشته زیر استفاده کنید یا آن را در کلماتتان قرار دهید.)

هدف و overview دید کلی

  1. یادگیری مدیریت کردن خشم
  2. متوقف کردن خشونت یا تهدید به خشونت
  3. ایجاد کردن خود کنترلی روی تفکرات و اعمال
  4. دریافت کردن حمایت و بازخورد از دیگران

قوانین گروه

  1. امنیت گروه : اجازه هیچ خشونت یا تهدیدی نسبت به کارکنان و دیگر اعضای گروه داده نمی شود . مهم است که اعضا ، گروه را به عنوان مکان امنی درک نمایند که می توانند تجربیات و احساساتشان را بدون تهدید کردن یا امکان صدمه فیزیکی سهیم شوند .
  2. راز داری : اعضای گروه نباید بیرون از گروه در مورد آنچه که اعضای گروه در طی جلسات گروهی مطرح می کنند ، بحث کنند . هر چند برای رازداری محدودیت هایی وجود دارد . در هر ایالتی ، قوانین سلامت معین می کند که چطور و چه هنگام متخصصان باید اعمال معینی را به مراجع مربوطه گزارش دهند . این اعمال ممکن است شامل هر نوع سوء استفاده جنسی یا فیزیکی شود که به کودکان کمتر از 18 سال و افراد بالاتر از 65 سال یا بزرگسالان وابسته تحمیل شود . بزرگسال وابسته شخصی است که بین 18 تا 64 سال سن دارد و دارای محدودیتهای ذهنی و جسمی است به گونه ای که تواناییش را برای انجام فعالیت های بهنجار یا دفاع کردن از حقوقش محدود می کند . گزارش کردن سوء استفاده از این اشخاص ، جایگزین قوانین رازداری می شود که مراجع یا متخصصان با آن درگیر هستند . اگر یکی از اعضای گروه ، عضو دیگری را تهدید به کشتن یا صدمه فیزیکی کند ، گروه موظف است طبق قانون تاراثوف ، جلسه را تعطیل ، جلسه دادرسی را تشکیل و برای آگاهی دادن به قربانی مورد سوء قصد و برای اطلاع دادن پلیس ، شهادت دهد .

تکالیف خانگی : تکالیف مختصر خانگی هر هفته ارائه خواهد شد . انجام دادن تکالیف خانگی ، مهارتهای مدیریت خشم اعضای گروه را بهبود خواهد بخشید و به آنها اجازه خواهد داد حداکثر ..........

..........

...................

...........................

 

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
فایل تدریس انگلیسی در مدارس ابتدائی چین در 10 صفحه پی دی اف
دسته بندی آموزشی
بازدید ها 1
فرمت فایل pdf
حجم فایل 149 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 10
فایل تدریس انگلیسی در مدارس ابتدائی چین

فروشنده فایل

کد کاربری 1040
کاربر
کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی فریش 2006 در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی فریش 2006

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی مبتنی بر کیفیت زندگی فریش 2006 در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

 

توضیحات پکیج درمانی آموزشی روانشناسی

مبانی نظری و اصول آموزشی در جلسات درمانی

آماده سازی در 8 جلسه درمانی

دارای رفرنس معتبر و به شیوه   APA

نمونه ای از مبانی نظری و جلسات درمانی پکیج مورد نظر

تولد درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، گذر از شناخت درمانی به روان شناسی مثبت است. دکتر مایکل بی فریش، برای اولین بار در مقاله ای درباره درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، در کنگره بین المللی روان درمانی شناختی در دانشگاه آکسفورد[1] در سال 1980 ارایه کرد. فریش، معتقد است من برای اولین بار، به دنبال شناسایی و کاربرد بهزیستی ذهنی یا شادمانی، روی جمعیت غیربیمار و همچنین به دنبال فهم و درمان بیماران افسرده بودم ولی هدف اساسی و علاقه مندی اولیه من، در اندازه گیری و ترویج رضایت از زندگی و کیفیت زندگی بهتر در گروه های غیربیمار مانند سالمندان، بیکاران،... و مداخلات روان شناسی اجتماع مدار و برنامه های اجتماعی بود. اما در رویکرد تکمیلی، برای هر دو گروه بالینی و غیر بالینی می تواند درمان مبتنی بر کیفیت زندگی مفید باشد.

درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، رویکردی جدید در روان­شناسی مثبت است که هم در گروه­های غیربالینی (مانند بازنشستگان، بیکاران، نوجوانان، سالمندان و افرادی که به دنبال افزایش شادی در زندگی هستند) و هم در گروه های بالینی، مانند افسرده ها و... کاربرد دارد. کاربرد این رویکرد، برای متخصصانی است که آرزو دارند رویکردهای روان شناسی مثبت با روش­های درمانی و مداخله­ای مرتبط کنند. این رویکرد، برای کمک به افرادی ساخته شده است که می خواهند از توانمندی­های خود، استفاده کرده و آن را تقویت کنند. فریش، در ساختن این رویکرد درمانی، از کارهای رفتار درمانی بالینی مانند آرون تی بک و نظریه­های فعالیت مانند نظریه سیکزینت میهالی و روان شناسان مثبت­گرا مانند سلیگمن، استفاده کرده است. همچنین وی نظریه خود را با استعاره­ی در درمان، تن آرامی، مراقبه و نظریه­های هیجانی، مرتبط کرده است (فریش، 2006).

این رویکرد، درمانگران را تشویق می­کند که به آنسوی مدل بیماری از اختلالات روانی بروند. اگرچه در درمان اختلالات روانی، باید به دنبال علت و آسیب شناسی باشیم اما ایجاد و افزایش کیفیت بهتر زندگی، هدف نهایی و اصلی همه درمان ها است. داشتن یک زندگی با کیفیت، علاوه بر کشف پتانسیل افراد سالم، به بیماران برای سازگار شدن با بیماری های مزمن، بیماری های جسمی کوتاه مدت و ناتوانی­های مزمن خود، کمک می کند (فریش، 2006). این رویکرد درمانی سه هدف اصلی دارد:

1- افزایش و فزونی بخشیدن به ظرفیت و تجربه­های درونی افراد

2- افزایش میزان کیفیت زمان در تجارب درمانجویان

3- افزایش معنی و هدف در زندگی درمانجویان

  بر خلاف بقیه درمانگران و رویکردهای درمانی که تنها روی مشکلات، تأکید دارند، این درمان، روی یادگیری، کمک کردن، خلاقیت و... تأکید دارد. این رویکرد درمانی به درمانجویان آموزش می­دهد که شادی نیز یک انتخاب است. مداخله­ها در این روش، تنها بر خود فرد، تمرکز ندارد بلکه در کمک به درمانجویان جهت تحول پیدا کردن، به وسیله یادگیری، همدردی و محبت ورزیدن، تمرکز می­کند. این رویکرد بر نیاز درمانجویان، جهت روشن کردن ارزش­های مهم زندگی­شان و سپس پرداختن به تجربیاتی است که به آن­ها جهت تمرکز کردن و رسیدن به ارزش هایشان تأکید دارد. تجاربی که توسط این درمان بنا شده است در مدل پنج راهه CASIO ترکیب شده است. این مدل که شالوده و پایه اصلی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی را تشکیل می دهد دارای پنج مفهوم است: 1- وضعیت یا شرایط زندگی 2- نگرش ها 3- معیارها 4- ارزش ها مهم 5- رضایت در همه زمینه ها. در این مدل، 30 اصل برای زندگی شاد، توصیف شده است. مدل  CASIO بر اساس پایه های نظریه­ای برای فهم تفاوت های فردی در رضایت از زندگی، تدوین شده است.

 


[1]. Oxford university

 

محتوای جلسات

جلسه اول

معارفه و آشنایی اعضای گروه با یکدیگر

تعریف نقش کیفیت زندگی در سلامت روانی و بهزیستی ذهنی افراد

معرفی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رویکردهای جدید درمانی در روان شناسی

آموزش مدل پنج راهه CASIO

تعیین رئوس و ساختار کلی جلسات

تکمیل نیمرخ کیفیت زندگی به صورت فردی

توافق بر حوزه های مهم از بین 16 حوزه مشخص شده در درمان مبتنی بر کیفیت زندگی

دریافت بازخورد.....................

..................

.......................

 

 

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی آموزش مهارت های زندگی در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 21 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
پکیج آموزشی جلسات درمانی آموزش مهارت های زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی آموزش مهارت های زندگی در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

 

توجه: (ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

توضیحات پکیج درمانی آموزشی روانشناسی

مبانی نظری و اصول آموزشی در جلسات درمانی

آماده سازی در 9 جلسه درمانی

دارای رفرنس معتبر و به شیوه   APA

نمونه ای از مبانی نظری و جلسات درمانی پکیج مورد نظر

 

آموزش مهارت­های زندگی اولین بار در سال 1978 تحت عنوان آموزش­های فشرده مطرح گردیدو برای اولین بار در مشاوره گروهی ارئه شد. و سازمان بهداشت جهانی به منظور پیشگیری و همچنین افزایش سطح بهداشت روانی افراد برنامه­ای با عنوان آموزش مهارت­های زندگی تدوین کرد. هدف از این برنامه افزایش توانایی­های روانی-اجتماعی کودکان و نوجوانان بود، برای اینکه بتوانند با مقتضیات مسائل و دشواری­های زندگی، سازگارانه برخورد کنند(کورسینی و گازدا[1]، 2007).

برنامه مهارت­های زندگی طراحی شده توسط یونیسف، صندوق بین­المللی کودکان و نوجوانان، از بدو پیدایش در کشور­های مختلف در مورد صدها هزار نفر از نوجوانان که در موقعیت­های مختلف قرار دارند بکاررفته است. در سایه آموزش مهارت­های زندگی به نوجوانان، هنجارها، انگیزه­ها، طرز تلقی­ها و رفتارهای آنها شکل می­گیردتا بتوانند، سازگاری بهتری با جامعه اطراف خود و سایرین داشته باشند. برنامه مهارت­های زندگی به نوجوانان کمک می­کند تا معلومات و گرایش‌هایی را که برای گذر سالم و موفقیت­آمیز به دوران بزرگسالی نیاز دارد در خود پرورش دهند. نوجوانان با شرکت در این برنامه معلوماتی را می­آموزند و رفتارهایی را تمرین می­کنند که به آنها کمک می­کند از موانعی که بر سر راه رسیدن به اهداف و خواسته­هایشان وجود دارد عبور کنند (هانتر، 1993).

این آموزش­ها موجب فراهم آوردن ابزاری می­گردد که با آن بتوان به یک زندگی هدفمند رسید. برنامه مهارت­های زندگی رسیدن به یک شرایط بهتر است که می­توان با آموختن قواعد آن، زندگی مؤثر و موفقی داشت توجه به واقعیت­ها یکی از قوانین این برنامه است. وقتی بدون اطلاعات و مهارت­های لازم برای خلق نتایج مورد نظر اقدام شود قوانین جاری زندگی می­شکند. کسانیکه در رقابتها موفق می­شوند و به خواسته های معقول خود می­رسند، از مهارت­های لازم برخوردارند. قاعده­ها را می­دانند و برای زندگی خود طرح و برنامه دارند (مک گرا، 1998، ترجمه مهدی قرچه داغی، 1380).

 


[1]-Corsini& Gazd

شیوه مداخله(جلسات آموزشی مهارت­های زندگی)

جلسات آموزشی برنامه مهارت­های زندگی تهیه شده در یونیسف- صندوق بین المللی کودکان و نوجوانان در 9 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه برگزار گردید که توضیحی مختصر از محتوای آن، در ادامه آمده است.

جلسه اول

عنوان آموزش: من که هستم و چه می­توانم بکنم؟

اهداف:

  • آشنایی با سایر شرکت­کنندگان
  • احساس راحتی به عنوان یک عضو گروه
  • بررسی هیجان­ها، رفتارها و باورهای متفاوت در افراد و شناخت این ویژگی­ها در وجود خود
  • آگاه شدن از خصایص مثبت و منفی در وجود خود
  • پی‌بردن به برخی خصوصیات قابل تغییر در فرد
  • تشخیص توانایی­ها و مهارت­های بالقوه............

...........

.............

.................

 

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی آموزش مهارت های زندگی در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی پکیج های درمانی روانشناسی
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 21 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی آموزش مهارت های زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4084
کاربر

مبانی نظری و اصول آموزشی جلسات درمانی آموزش مهارت های زندگی در 22 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

 

توضیحات پکیج درمانی آموزشی روانشناسی

مبانی نظری و اصول آموزشی در جلسات درمانی

آماده سازی در 9 جلسه درمانی

دارای رفرنس معتبر و به شیوه   APA

نمونه ای از مبانی نظری و جلسات درمانی پکیج مورد نظر

 

آموزش مهارت­های زندگی اولین بار در سال 1978 تحت عنوان آموزش­های فشرده مطرح گردیدو برای اولین بار در مشاوره گروهی ارئه شد. و سازمان بهداشت جهانی به منظور پیشگیری و همچنین افزایش سطح بهداشت روانی افراد برنامه­ای با عنوان آموزش مهارت­های زندگی تدوین کرد. هدف از این برنامه افزایش توانایی­های روانی-اجتماعی کودکان و نوجوانان بود، برای اینکه بتوانند با مقتضیات مسائل و دشواری­های زندگی، سازگارانه برخورد کنند(کورسینی و گازدا[1]، 2007).

برنامه مهارت­های زندگی طراحی شده توسط یونیسف، صندوق بین­المللی کودکان و نوجوانان، از بدو پیدایش در کشور­های مختلف در مورد صدها هزار نفر از نوجوانان که در موقعیت­های مختلف قرار دارند بکاررفته است. در سایه آموزش مهارت­های زندگی به نوجوانان، هنجارها، انگیزه­ها، طرز تلقی­ها و رفتارهای آنها شکل می­گیردتا بتوانند، سازگاری بهتری با جامعه اطراف خود و سایرین داشته باشند. برنامه مهارت­های زندگی به نوجوانان کمک می­کند تا معلومات و گرایش‌هایی را که برای گذر سالم و موفقیت­آمیز به دوران بزرگسالی نیاز دارد در خود پرورش دهند. نوجوانان با شرکت در این برنامه معلوماتی را می­آموزند و رفتارهایی را تمرین می­کنند که به آنها کمک می­کند از موانعی که بر سر راه رسیدن به اهداف و خواسته­هایشان وجود دارد عبور کنند (هانتر، 1993).

این آموزش­ها موجب فراهم آوردن ابزاری می­گردد که با آن بتوان به یک زندگی هدفمند رسید. برنامه مهارت­های زندگی رسیدن به یک شرایط بهتر است که می­توان با آموختن قواعد آن، زندگی مؤثر و موفقی داشت توجه به واقعیت­ها یکی از قوانین این برنامه است. وقتی بدون اطلاعات و مهارت­های لازم برای خلق نتایج مورد نظر اقدام شود قوانین جاری زندگی می­شکند. کسانیکه در رقابتها موفق می­شوند و به خواسته های معقول خود می­رسند، از مهارت­های لازم برخوردارند. قاعده­ها را می­دانند و برای زندگی خود طرح و برنامه دارند (مک گرا، 1998، ترجمه مهدی قرچه داغی، 1380).

 


[1]-Corsini& Gazda

 

شیوه مداخله(جلسات آموزشی مهارت­های زندگی)

جلسات آموزشی برنامه مهارت­های زندگی تهیه شده در یونیسف- صندوق بین المللی کودکان و نوجوانان در 9 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه برگزار گردید که توضیحی مختصر از محتوای آن، در ادامه آمده است.

جلسه اول

عنوان آموزش: من که هستم و چه می­توانم بکنم؟

اهداف:

  • آشنایی با سایر شرکت­کنندگان
  • احساس راحتی به عنوان یک عضو گروه
  • بررسی هیجان­ها، رفتارها و باورهای متفاوت در افراد و شناخت این ویژگی­ها در وجود خود
  • آگاه شدن از خصایص مثبت و منفی در وجود خود
  • پی‌بردن به برخی خصوصیات قابل تغییر در فرد
  • تشخیص توانایی­ها و مهارت­های بالقوه

 

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
پایان نامه نقش اعتیاد به مواد مخدر در فقر در 86 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی جامعه شناسی
بازدید ها 1
فرمت فایل pdf
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 86
پایان نامه بررسی رابطه اعتیاد به مواد مخدر و فقر

فروشنده فایل

کد کاربری 8
کاربر

پایان نامه نقش اعتیاد به مواد مخدر در فقر در 86 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

در این تحقیق سعی ما بر آن است تا نقش اعتیاد به مواد مخدر در فقر را با توجه به امکانات موجود بررسی نموده و از طرف دیگر گامی خواهد بود جهت انجام تحقیقات بعدی و پرداختن به موضوعات اجتماعی دیگر که هر کدام به نحوی با این قضیه در ارتباط بوده که توجه بیشتر مسئولان و دست اندرکاران به خود را می طلبد و در نهایت سعی ما بر این است تا ببینیم، می توانیم راهی به اندیشیم تا فرزندان طلاق از بلای خانمانسوز به اعتیاد در امان باشند یا خیر؟

روش تحقیق

در این روش ما از روش میدانی در کتابخانه ای همراه با ارائه پرسشنامه مورد استفاده قرار می گیرد.

 

پیش گفتار

پیوند زناشویی نیز همانند همه ی روابط انسانی دیگری می تواند دستخوش افت و خیزهایی شود. گاه این پیوند مستحکم تر از آغاز آن ادامه می یابد و گاه مجموعه یی از دلایل این رابطه را به بست کشانده و تداوم آن را نا میسر می سازد. اگر گسست این پیوندها تنها آینده ی زن و شوهر را تحت تاثیر قرار می داد، شاید چندان اهمیتی نداشت و فقط آن دو نفر می بایست با عوارض ناشی ازا ین جدایی بسازند. اما وقتی در اطراف خود به زوج هایی بر می خوریم که از هم جدا شده اند، در می یابیم که نزدیکان آنان، از فرزندانشان گرفته تا پدر و مادر، همگی متاثر از قطع این رابطه اند، رابطه ای که به ظاهر میان دو نفر شکل می گیرد ولی چون شالوده ی خانواده را می سازد تداوم یا گسست آن به عنوان یک واحد اقتصادی و اجتماعی بر کل جامعه اثر می گذارد.

به عبارت ساده تر، زن و شوهری که کارشان به جدایی می کشد هم خود باید بار شکست رابطه یی را که انتظار تداوم آن می رفت بر دوش بکشند و گاه از این بابت تعادل روحی خود را از دست بدهند و هم مسئولیت بزرگ کردن فرزندانی را به تنهایی یا با همسر دیگری متحمل شوند، آن هم در حالی که نه خود نه فرزندان شان آمادگی روانی چنین تغییری را ندارند. بسیار پیش آمده است که فرزندان طلاق سرنوشت ناگواری پیدا کرده اند. برای نمونه، مرد همسر دیگری اختیار کرده است و یا زن به همین ترتیب و برای فرزندان ازدواج اول جایی در خانواده ها نیست. این بچه ها گاه طرد می شوند یا مورد آزار قرار می گیرند و در بهترین حالت از آنان غفلت می شود و کسی مسئولیت آنان را نمی پذیرد. البته زن و شوهری که از هم جدا شده اند مورد شماتت اجتماع قرار می گیرند که چرا به فکر فرزندان خود نبوده اند. می بینیم تا مدت ها پس از جدایی نیز هنوز حرف آنان بر سر زبانهاست. در عین حال فراموش نکنیم در جوامع سنتی مانند کشور ما وضعیت زنان طلاق گرفته عموما بسیار دشوارتر است. آنان بیشتر از هر کس دیگری سرزنش می شوند که چرا با شرایط ناگوار نساختند تا فرزندشان چنین آواره نشود.

البته سرزنش کمترین چیزی است که نصیب آنان می شود وگرنه برای ادامه ی زندگی باید با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم کنند. گفتیم خانواده واحد اقتصادی نیز به شمار می آید. پس همین که این واحد تقسیم شد مسئله ی گذران زندگی، به خصوص برای زنان و فرزندان، عمده خواهد گشت. زنی که تامین مالی ندارد یا نمی تواند شغلی برای خود دست و پا کند تا سربار زندگی پدر و مادر یا اقوام نزدیکش نباشد به ناچار به دریافت مهریه و اجرت المثل دل می بندد. اما در عمل در تنگناهایی قرار می گیرد که گاه در درستی تصمیم خود شک می کند. حتی زنان دیگر با دیدن سرنوشت دشوار او برای آن که طلاق نگیرند یا طلاق داده نشوند بار همه ی مشکلات را بر دوش می کشد. مساله نگهداری از فرزندان به مشکلات طلاق و عوارض بعدی آن می افزاید، یعنی زن طلاق گرفته چه از نگهداری فرزند محروم شده باشد و چه سرپرستی آنان را بر عهده گرفته باشد باید کوهی از گرفتاری ها را از میان بردارد، آن هم در شرایطی که هنوز جراحت های ناشی از شکست زندگی پیشین التیام نیافته است. البته باز اگر خود درخواست طلاق داده باشد آمادگی بیشتری برای زندگی جدید دارد ولی درماندگی و استیصال زنانی که به آسانی و به بهانه های واهی طلاق داده شده اند ناگفتنی است.

گفتیم طلاق بعد اجتماعی نیز دارد، یعنی جامعه نیز در معرض مشکلات ناشی از طلاق قرار دارد و باید چاره جویی هایی برای رفع آنها بیندیشد. نهادهای اجتماعی موظف اند برای حفظ امنیت و سلامت جامعه از مصائبی که برای زوج های خواستار طلاق و فرزندان آنان پیش می آید جلوگیری کنند و یا با اتخاذ تصمیمات مناسب و اجرای آنها درصدد حل مشکلات برآیند وگرنه بحرانی بر بحران های جامعه افزوده می شود و ترقی و رشد ناممکن می گردد.

همین جا به بعد فرهنگی طلاق نیز باید اشاره کنیم. عرف و سنت هر جامعه شیوه ی متفاوتی را برای پرداختن به این موضوع اختیار کرده است. در پاره ای فرهنگها به کلی آن را زشت و ناپسند شمرده اند و در برخی جوامع شکل ها و مقررات دیگری برای آن در نظر گرفته اند.

در کشور ما نیز مسئله ی طلاق به دلایلی بسیار خطرناک است، زیرا هم باعث پاشیده شدن کانون خانواده می شود و هم باعث آواره شدن فرزندان آن خانواده می شود. زیرا سرپناه امنی را برای زندگی ندارند و هیچ جایی را برای زندگی مناسبتر از کانون خانواده و در کنار تمام اعضای خانواده نمی دانند. یکی از عوارضی که طلاق می تواند بر روی فرزندان طلاق بگزارد اعتیاد است که در بخش های بعدی از آن به طور مفصل توضیح می دهیم. اعتیاد به مواد مخدر یکی از جنایتهای بیشماری است که توسط غرب و عوامل وابسته به آن صورت گرفته است. بدیهی است که یکی از اهداف شوم و ضد انسانی تلاش در محو هویت فرهنگی و نابودی شهامت و شجاعت و صلابت و نظم و انضباط، بوده تا انسان به موجودی بی اراده و سست عنصر و بی انگیزه تبدیل کنند و اعتیاد به اقتصادی و سیاسی و احیانا پاره ای از ضعفها و نارسائیها و همچنین پاره ای از برخوردهای نادرست و عدم شناخت صحیح و دقیق را نادیده گرفت.

طلاق چیست؟

دکتر معین در کتاب فرهنگ لغت خویش طلاق را از لحاظ معنوی جدا شدن از مرد معنا کرده است، البته همه در تعریف طلاق اشتراک دارند و در لغت آن را به معنای رها شدن از قید نکاح می دانند. در مورد طلاق به برخی روایتها استفاده می شود که می گویند اگر علت و اسباب خاصی برای طلاق نباشد این کار حرام است. از سوی دیگر، عده ای معتقدند که با آن که در متن آیات قرآن امر به طلاق نشده است اما همین که به آثار و پی آمدهای بعدی آن اشاره رفته است کافی است تا قبول کنیم هر گاه زن و شوهر به ناسازگاری برسند می توانند از حق طلاق استفاده کنند.

این حق تا سالیانی در قانون مدنی ایران که برگرفته از فقه امامیه است منحصرا به مرد تعلق داشت و سپس به مرور برای تطبیق آن با شرایط امروز خانواده ها تعدیل هایی صورت گرفت.

افزایش طلاق در زندگی جدید:

در گذشته کمتر درباره ی طلاق و عوارض سوء آن و علل پیدایش و افزایش آن و راه جلوگیری از وقوع آن فکر می کردند، در عین حال کمتر طلاق صورت می گرفت و کمتر آشیانه ها به هم می خورد. مسلما تفاوت دیروز و امروز در این است که امروز علل طلاق افزایش یافته است. زندگی اجتماعی شکلی پیدا کرده است که موجبات جدایی و تفرقه و از هم گسستن پیوندهای خانوادگی بیشتر شده است و از همین جهت مساعی دانشمندان و خیرخواهان تاکنون به جائی نرسیده است و متاسفانه آینده ی خطرناک تری در پیش است.

درباره ی علت بروز طلاق نیز نظریه های گوناگونی طرح می شود. بسیاری آن را پدیده ی شهری می دانند. با آمار و تحقیق نشان می دهند که طلاق در روستاها رواج کمتری دارد تا شهرها و می گویند که علت آن بسته بودن جامعه روستایی است، و این که در روستاها عموما همه با هم آشنا هستند و در مواقع دشوار و تنگناهای اقتصادی به کمک هم می آیند. از سوی دیگر، پابندی به سنت ها و ناآشنایی به حقوق خود مانع از درخواست طلاق از سوی زنان روستایی می شود. حال آن که در شهرها همه چیز، از گرفتاریهای اقتصادی گرفته تا تفاوتهای فاحش فرهنگی میان زوج ها، دست به دست هم می دهند و آمار طلاق را بالا می برند. البته طبیعی است که وقتی برخی قوانین به نفع زنان، به ویژه در زمینه ی محدود کردن اختیارات مرد به تصویب می رسد، زنانی که با توسل به همین اصلاحات می توانند زندگی ناسالم زناشویی خود را ترک کنند درخواست طلاق می کنند و افزایش این آمار نباید در وهله ی نخست نگران کننده به نظر برسد بلکه بر عکس نشان گر آن خواهد بود که از این حق به درستی استفاده می شود. استفاده از چنین حقی به فرزندان خانواده ها بحران زده امکان می دهد تا در شرایط آرام تری به دور از اختلافات خانوادگی زندگی کنند.

 

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی
پایان نامه بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان در 160 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc
دسته بندی علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل docx
حجم فایل 115 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 160
پایان نامه بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان

فروشنده فایل

کد کاربری 8
کاربر

پایان نامه بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان در 160 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

 

 

در عصری زندگی می‌کنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوق‌العاده پیدا کرده است. زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار می‌گیرند. در بسیاری از عرصه‌های نوین کار و زندگی اگر انسان‌ها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها از تجاوز به حقوق یکدیگر وجود ندارد. همبستگی جماعتی و قومی و قوام زندگی اجتماعی نیز ضعیف‌تر از آن است که افراد را به یکدیگر مرتبط سازد و انسان‌ها بیش از پیش به صورت افراد مجزا، مستقل و بی اعتنا نسبت به یکدیگر درآمده‌اند.

دولتهای ملی، به دنبال جهانی شدن اقتصاد و عروج نهادهای سیاسی بین المللی، قدرت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده اند؛ بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقراض باورهای سخت گیرانه سنتی تضعیف دستگاههای امنیتی را به همراه آورده است؛ و نهادهای گوناگون جامعه، محکوم به انشقاق و از هم پاشیدگی، توان نظارت بر اعمال اعضای خود را از دست داده‌اند. در نتیجه، حوزه‌هایی از زندگی اجتماعی که بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاکم است به طور مداوم در حال تکثیر و گسترش هستند. در این شرایط تنها اخلاق است که به علت موقعیت استعلایی خود می‌تواند، انسان‌ها را به جدی گرفتن مسئولیت خود در قبال یکدیگر فرا خواند.

اما امروزه آموزه‌های اخلاقی نیز در وضعیتی بحرانی قرار دارند. بنیادها، مراجع و تکیه گاههای سنتی احکام اخلاقی، تا حد معینی مشروعیت خود را از دست داده‌اند و هیچ گونه الگوی رفتاری معینی – حداقل برای نسل جوان – وجود ندارد.

هنجارهای اجتماعی، باورهای مذهبی و آموزشهای فلسفی، سه بنیاد اصلی ترویج آموزه‌های اخلاقی، هر یک به نوعی، دیگر از اعتبار و نفوذ دیرینه خود برخوردار نیستند.

هنجارهای اجتماعی، از یک سو، حالتی آن چنان مجرد و عام پیدا کرده‌اند که هیچ تکلیف مشخصی را برای کسی تعیین نمی‌کنند و از سوی دیگر، دلیل انشقاق جامعه و تضعیف نهادهای اجتماعی اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست داده‌اند. در سطح کلی زندگی اجتماعی، مشروعیت هنجارهای اجتماعی چندان ضربه نخورده است، اما این هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نیستند که فرد را از تک‌روی و بی‌توجهی به منافع جمع باز دارند.

به علاوه فرد نیز دیگر از آن توان، شهامت و امکانات برخوردار نیست که بتواند به صورت خودانگیخته و خودجوش از سر اقتدار و بزرگواری، اخلاقی عمل کند.

قدرت عظیم نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حاکمیت شرایط بغرنج و پیچیده جهانی بر فراز و نشیب زندگی اجتماعی انسان‌ها را به موجوداتی خرد و حقیر تبدیل نموده است. فرد در چنبرة زنجیر منطق سرمایه، عقلانیت نظم اداری و پیامدهای تصمیم‌های خیل کنشگران قدرتمند گرفتار آمده است. در چنین شرایطی انسان دیگر سرنوشت را به مبارزه نمی‌طلبد، خود را وارد ماجراهای پیچیده برای تغییر شرایط کلی جهان نمی‌سازد و نگران از عواقب اعمال خود، خویش را چندان درگیر مشکلات دیگران نمی‌کند. او بیشتر سعی می‌کند تا از فرصتهای ممکن بهره جسته و امکانات لازم برای بهره مندی از یک زندگی بی دردسر را برای خود فراهم آورد. فداکاری و احساس مسئولیت نسبت به وجود و موقعیت دیگران برای او اهمیت چندانی ندارد. بیهوده نیست که ما امروزه با خیل افرادی روبرو هستیم که درصدد بازگردانیدن مشروعیت و اقتدار سابق به بنیادها و مراجع احکام اخلاقی هستند. در زمینة درک مذهبی، اجتماعی و فلسفی از امور رد پای این تلاش را می‌توان مشاهده کرد. این گونه تلاشها در برخی از مناطق جهان و حوزه‌های زندگی اجتماعی با موفقیت روبرو شده‌اند. اینجا و آنجا، مذهب، نهادهای سنتی جامعه و تعقل و استدلال وجهه‌ای نو پیدا کرده‌اند و افراد و گروههای بسیاری راغب شده‌اند که ادعای از نو طرح شدة این نهادها و مراجع را مورد ملاحظة جدی قرار دهند.

معهذا فریب ظاهر قضیه را نباید خورد. بنیادها و مراجع سنتی هر قدر که نوسازی شده باشند باز توان ارایة چنان احکام جهان‌شمولی را ندارند که انسان، جدا از موقعیت اجتماعی و اندیشه و طرز نگرشش به جهان، آنها را معتبر بشمارد. موقعیت قدرتمند این بنیادها و مراجع بیشتر اوقات محدود به یک زمان معین و وضعیت خاص است. مذهب به طور عمده مؤمنین، هنجارهای اجتماعی افراد میان‌سال و کمابیش موفق و استدلال و تعقل روشنفکران را مخاطب قرار می‌دهد.

به علاوه، آنها نمی‌توانند همان گروه مخاطب خود را به صورت جمع و کلیتی واحد تثبیت نمایند. مذهب خود متشکل از مذاهب مختلف است و هر مذهب احکام اخلاقی خاص خود را دارد. اعتقاد و ایمان به یک مذهب به طور معمول انسان را از مؤمنین به مذاهب دیگر دور و حتی گاه منزجر می‌سازد. از این لحاظ، حس عطوفت و اخوت نشأت گرفته از درک مذهب به طور معمول محدود به انسانهای خاص است. هنجارهای اجتماعی نیز به طور مداوم در حال تغییر هستند. هنجارهای حاکم بر نهادهای سنتی اجتماعی نیز هر چند در عرصه‌های خرد زندگی اجتماعی به کار می‌آیند، در عرصه‌های کلان و وسیع زندگی اجتماعی نقشی سرکوبگرایانه پیدا می‌کنند. هر چند صلابت و اقتدار این هنجارها ممکن است زمینة امن کار و کوشش را برای برخی فراهم آورد ولی این امنیت به بهای نقض آزادی عمل برخی دیگر از افراد به دست می‌آید. شکست این پروژه‌ها در عین حال شکست تلاش برای بنیان گذاری و فراافکندن هر نوع مرجع فرا-فردی برای اصول اخلاقی است.

در عصری که انسان تنها و تنها خویشتن را به عنوان جولانگاه اندیشه و تأملات خود در اختیار دارد، در عصری که همبستگی‌های اجتماعی ضعیف و شکننده هستند، در عصری که روابط اجتماعی هر چه بیشتر بر پایة ضابطه‌های حقوقی تعریف می‌شوند و بالاخره در عصری که زندگی به تجریبات شخصی و درد محدود شده است. براستی، چگونه می‌توان برای انسانها مرجعی در ورای فردیت آنها، برای تنظیم روابط اجتماعیشان، فرا افکند. برای چنین انسانی تنها آنچه از درون او می‌جوشد و می‌شکوفد مشروعیت دارد. معیار اصلی تمیز امور برای او ارزشهای فردی و شیوة داوری شخصی خود او هستند، نه احکامی که از پیش بر حق و درست فرض شده‌اند.

در این وضعیت جدید دیگر از خودگذشتگی، توجه به منافع و حقوق دیگری و کنش اخلاقی اموری نیستند که به خودی خود به ذهن فرد خطور کنند و یا اگر خطور کنند در اعمال و رفتار او انعکاس یابند. گرفتار در وجود شخصی خویش، او انگیزه و شور دست زدن به کنشی را ندارد که هدف آن تضمین منافع دیگری باشد.

در این میان، یک عامل و تنها یک عامل می‌تواند موقعیت فرد را تا حدی ثبات بخشد و او را به سمت اتخاذ موضعی اخلاقی نسبت به امور سوق دهد. این عامل همانا وجود دیگری به صورت یک شخص معین با احساسات و تمایلات مختص به خود است. وجود دیگری همیشه به صورت حضور زنده و فعال دیگری در عرصه‌های مختلف زندگی برای فرد مطرح است. او مجبور است در مقابل برخوردهای دم به دم متفاوت دیگران عکس العمل نشان دهد. اگر به برخورد‌های مستقل و پویا با حس مسئولیت فردی نسبت به استقلال دیگری ، ترکیب شود، فرد از حد معینی از استقلال و اقتدار برخوردار خواهد شد. در متن احساس مسئولیت نسبت به وجود و تضمین استقلال و پویایی دیگری، در متن معمولی نسبت به استقلال او، فرد می‌تواند احساس کند که هستی و حضور خاصی در جهان دارد. بدین شکل دیگری میدانی می‌شود که فرد در آن وسعت حضور و اقتدار خود را باز می‌یابد. در این روند او بر ضعفها و سرگشتگیهای خویش فایق می‌شود. از این رو می‌توان گفت نه خودمحوری و احساس توانمندی بلکه ضعف و فقر وجودی، فرد را بر می‌انگیزد تا با رویکردی اخلاقی تأمین آزادی و بهروزی دیگری را غایت اعمال خود گرداند (محمودیان، 1380).

 

رشد ملاک‌های اخلاقی:

تاریخ اخلاقیات حرکتی است از یک وحدت شکل تقریباً بی چون و چرا در سلوک و رفتار به یک مسئولیت دایم التزاید شخصی. آن روزها دیر زمانی است سپری شده‌اند که نویسندة اخلاقیات می‌توانست زندگی اقوام ابتدایی، یا حالت به اصطلاح فطرت را هر طور که دلش می‌خواست تفسیر کند و نظر ساده لوحانه‌ای که می‌گفت انسان وحشی بر خلاف انسان متمدن زندگی بهتر یا بدتری در یک حالت آزادی نسبی داشته، به کلی متلاشی شده است.

انسان وحشی در چارچوب محدودیتهای نظام اخلاقی اش که به طرز غرابت آمیزی نامطمئن و به طور باور نکردی پیچیده است، موجود دست و پا بسته‌ای است. ولی تمکینی که می‌کند از هر

نظر داوطلبانه و تا جایی که تماسی با تأثیرات خارجی نیافته، عاری از سؤال است.

نظام او ضابطه به غایت خاصی است از رعایت‌ها و وظایفی که از اصولی کلی سرچشمه نگرفته‌اند و البته به هیچ وجه ملاحظات انسجام و تجانس را هم بر نمی‌تابند. واضح است که در این جا محلی هم برای تفکر و نظرورزی آزادانه نمی‌تواند وجود داشته باشد چون با اولین اشاره‌ای که از چون و چرا حکایت کند کل بنا فرو می‌ریزد و همه چیز متلاشی می‌شود.

انسان متمدن مورد متفاوتی را ارایه می‌دهد. ضابطة او در برابر انتقاد پابرجا می‌ماند و او انتظار دارد که توانایی دفاع از آن را داشته باشد. درست است که رسوم گرایش بدان دارند تا این ضابطه را یا بخشی از آن را با مقداری قداست در هم آمیزند. نیز درست است که نادرند مراحلی از تاریخ که در آنها انتقاد آزادانه به طور بی کم و کاست مجاز بوده باشد. با همة اینها، ضابطه‌ای که نام بردیم باز هم علی‌الاصول رابطه‌ای منطقی را بین اصول کلی از قبیل عدالت، حقیقت، شرافت و امثال ذالک از سویی و سخنهای اعمال ناشی از اینها را از سوی دیگر به بیان در می‌آورد. در اینجا همواره پای رجوع و توسل واضحی به ذهن و به عواطف در میان است و بیان هنری آرمان‌های اخلاقی مسلماً اثرگذارترین بنای یادبودی است که یک تمدن می‌تواند برجا بگذارد.

آثاری نظیر ایلیاد و ادیسه یا قصص قهرمانی، به هر تقدیر تکان دهنده‌اند و این تکان دهنده بودن را خصوصاً بدان سبب واجدند که آفرینندگان خود را نه چنان‌که بوده‌اند بلکه چنان‌که می‌خواستند باشند معرفی می‌کنند. چنین آفرینشهایی ضمناً در گذشته و چه در زمان ما عواملی به مراتب اثرگذارتر از فکر مجرد بوده‌اند و هستند و هنر بیشتر از فلسفه در شکل دادن به رفتار نقش دارد. رشد اخلاقی به این ترتیب فاصلة بسیار بعیدی پیدا می‌کند از این‌که بر اصول مجرد مبتنی باشد، بلکه رشدی است محسوس و انضمامی مثل خود تمدن. تمدن را می‌توانیم به عنوان صنعتی که با بصیرت به کار گرفته شده تعریف کنیم. اختراع مهارت را می‌زاید، مهارت قدرت را و قدرت به نوبة خود مهارت بیشتر و اختراع وافرتری را به عرصه می‌آورد. اما فرق می‌کند که تکامل مورد اشارة ما دقیقاً از چه نقطه‌ای مجال شروع پیدا کرده باشد، چه آنچه که یک‌بار با نظامی عجین شد بر تمام رشد بعدی اش اثر می‌گذارد. این به خصوص در مورد ابداعاتی که در عرصة اخلاق پدید می‌آیند صدق می‌کند.

با این حال رشد اخلاقی اگرچه الزاماً به وسیلة گذشته محدود می‌شود، ولی وجود دارد. تمدن نمی‌تواند از حرکت باز بماند زیرا قوایی که قادرند به آن ثبات ببخشند درست همان‌هایی هستند که توانایی بالیدن به آن می‌دهند. اگر از حرکت باز بماند، می‌میرد. اجتناب ناپذیری این امر غالباً توسط دولت سازان سنخ افلاطونی به فراموشی سپرده می‌شود. انسان نمی‌تواند به چیزی که دارد راضی بماند، و سهل گرفتن احتیاجات و جامعه‌ای که صفات برجسته اش را ساده زیستن و علو اندیشه تشکیل دهد با همة‌ جذابیتی که دارد از محالات است.

نیازهای ساده، خام و ابتدایی اند، همانطور که ابزارهای ساده آنهایی هستند که به درد نمی‌خورند. عقل و درایت عالی بهترین اثرش را تنها در یک سازمان عالی می‌تواند به ظهور برساند. پیشداوری محض است که چیز بسط یافته را به صرف این‌که بسط یافته است با سوءظن نگاه کنیم یا قایل باشیم که تمدنی که غایت پیچیدگی را پیدا کرده باید به یک معنی محل انحطاط باشد یا معتقد باشیم که اقوام ساده‌تر، جنس بادوام تری دارند. بر عکس خیلی آسان‌تر است فردی از باشندگان جزایر دریای جنوب (بومیان جزایر ملانزی) بودن تا یک اروپایی بودن.

جامعه نمی‌تواند بدون پیچیده شدن رشد کند.

اما کار تفکر در زمینه اخلاقی این نیست که مستقیماً به این رشد استعانت کند. تفکر در زمینة اخلاق باید مسایلی را مطرح کند که تا هنگامی که او مطرحشان نکرده وجود ندارد و او هم صرفاً به دلیل وضوح فهم و تصور است که مطرحشان می‌کند. و وقتی این کار انجام گرفت تفکر اخلاقی باید انتظاری بیش از آن نداشته باشد که فقط تأثیری غیر مستقیم باقی بگذارد. راز تغییر اخلاقی در این است که قبل از آنی که خبردار شویم، به سراغمان آمده است (استفن وارد، 1374).

 

بیان موضوع:

موضوع این پژوهش بررسی رشد قضاوت اخلاقی در دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و همچنین مقایسه‌ای بین متولدین سالهای 63، 61، 60 و 59 است.

گروه نمونه از دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین انتخاب شده است. تعداد افرادی که در این پژوهش شرکت داشتند 96 نفر بود که به چهار گروه 24 نفری تقسیم شدند.

تلاش این بررسی، تحقیق دربارة نظریه روان شناسان شناختی به خصوص پیاژه و کهلبرگ است و در پی پاسخ به این سؤال است که آیا اخلاق تابع مراحل رشد عقلی است، به عبارتی دقیق‌تر آیا قضاوتهای اخلاقی همراه با افزایش توانش‌های شناختی و سن، رشد می‌یابد؟

 هدف پژوهش:

مسأله تحول اخلاقی – اجتماعی با فرایند اجتماعی شدن یا جامعه‌پذیری و همنوایی همبستگی زیادی دارد. جامعه‌پذیری و همنوایی دو زاویه دارد؛ یکی شیوه‌ها و الگوهایی است که متولیان جامعه برای درونی کردن یا آموزش دادن هنجارهای اقتصادی، عرفی، حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی به کار می‌گیرند.

دیگر این‌که این الگوها باید از سوی کسی آموخته شود و فرد بخصوصی باید با این الگوها خود را انطباق دهد و سازگار کند. در جامعة ما در آموزش عمومی و اختصاصی مقولة اجتماعی شدن، از هر دو زاویه نقص آشکاری وجود دارد. چنین آموزشی نیاز فردی جامعه است و برای فرهنگ‌پذیری لازم است.

اگر آموزش فرهنگ‌پذیری وارد یک فراسة عملی آموزشی شود، در حد بسیار وسیعی از تعارض‌ها کاسته شده و یک وفاق فرهنگی – اجتماعی بر مبنای معیارهای عام و پذیرفته شده، به وجود می‌آید.

آموزش و پرورش به عنوان یکی از نهادهای اصلی اجتماعی، مهم‌ترین نهادی است که فرایند جامعه‌پذیری را میسر و تسهیل می‌کند و فرد را مهیای پذیرش نقش‌های محول و محقق خود می‌سازد. امیل دورکیم[1] در این خصوص عقیده دارد که کنش اساسی آموزش و پرورش اتصال هنجارها و ارزش‌های اجتماعی است. بقای جامعه به تجانس و تشابهات لازم بین اعضای آن بستگی دارد و جامعه با انسجام و یگانگی اجتماعی شکل می‌گیرد و متکی بر احساسات و کار مشترک اعضای خود است. (کدیور، 1378)

با به دست آوردن یافته‌های عینی و پژوهشی و شناخت مقطع‌های مختلف تحولات اخلاقی-اجتماعی می‌توان مبتنی بر یافته‌ها راجع به برنامه‌های آموزشی، کتابهای درسی، شیوه‌های آموزشی و نوع آموزش پیشنهادهایی ارایه داد که این پیشنهادها مستقیماً در مراکز آموزشی به کار گرفته می‌شود.

از طرف دیگر رشد اخلاق به معنای روان شناختی و علمی با آنچه که به معنای عام آن مراد می‌شود، تفاوت دارد و این پژوهش می‌تواند این تفاوتها را روشن سازد. همچنین با تبیین روان شناختی اخلاقی و رشد آن می‌توانیم بازخورد اجتماع را نسبت به اخلاق تصحیح کرده و بستر آموزشی آن را تسهیل کنیم.

 

ضرورت و اهمیت پژوهش:

اخلاق یکی از موضوعات مهم روان شناسی رشد است، اخلاق در روان شناسی تربیتی و تعلیم و تربیت جایگاه مخصوص و ویژه‌ای دارد. اگر به اخلاق در فرایند تعلیم و تربیت توجه شایسته شود، آنگاه تعلیم و تربیت می‌تواند به حالت آرمانی خویش نزدیک شود و چنان‌چه نظام تعلیم و تربیت در شناخت و آموزش و ارایه اخلاق شایسته ناموفق و نارسا باشد حتماً اگر توان مناسب در جهت رشد ذهنی، ‌بدنی، اجتماعی و عاطفی را داشته باشد ولی باز هم احساس می‌شود که عنصری اساسی و فرایندی همه جانبه در کنار خود ندارد و این چیزی غیر از اخلاق نمی‌باشد.

(رمضانی، 1378)

مطالعات روان شناسان شناختی نشان می‌دهد که فرایند تحول قضاوت‌های اخلاقی، مانند تحول شناختی، مراحلی ثابت غیر قابل تغییر و جهان شمول را طی می‌کند. در این دیدگاه با تأکید بر مرحله‌ای بودن تحول اخلاقی، مفهوم آمادگی برای تربیت اخلاقی یکی از مفاهیم اساسی است. از نظر روان شناسان شناختی، هر مرحله محدودیت‌ها و نکات قوت خاص خود را دارد. افزودن بر این ، مرحله زبان خاص خود را داشته و باید از آن برای تربیت اخلاقی کودک و نوجوان استفاده کرد. در مرحلة واقع‌گرایی اخلاقی، اخلاق رشد چشمگیری ندارد، زیرا ارتباط کودک و بزرگسالان یک رابطة‌ یک جانبه و مبتنی بر اطاعت است و در آن احترام و همکاری متقابل وجود ندارد. مرحلة اصلی تحول اخلاقی و تربیت اخلاقی با احترام متقابل شروع می‌شود، رفتار اخلاقی خود پیرو در جریان احترام متقابل با همسالان شکل می‌گیرد. از این‌رو شرایط برای ایجاد ارتباطهای اجتماعی کودکان و نوجوانان با همسالان باید هر چه بیشتر فراهم آید. (کدیور، 1378)

آگاهی از پیشروی رشد اخلاقی می‌تواند از جهات مختلف با ارزش باشد. دانستن این‌که چگونه و چرا کودکان از نظراخلاقی مسایل را درست یا غلط مورد قضاوت قرار می‌دهند ممکن است مستقیماً با انواع استدلال‌هایی که مربی در مورد خوبی و بدی امور به آنها عرضه می‌دارد، در رابطه باشد. نتایج تحقیقات مختلف در باب رشد اخلاقی مبین این واقعیت است که گرچه توانایی‌های شناختی روبه رشد نقش مسلمی در تکوین مفهوم درست و غلط در کودک دارند، اما به همان اندازه عوامل دیگری نیز در این میان نقش دارند. در صورتی که بخواهیم تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان که یکی از اهداف مهم هر نظام به منزلة نوعی سرمایه گذاری جهت تأمین

آینده‌ای بهتر است، محقق گردد باید قوانین تحول را شناخته و این شناسایی را به کار گیریم.

مسأله تربیت اخلاقی درست همگام با مسایلی است که ما دربارة منطق و آموزش ریاضیات بیان می‌داریم.

آیا مدرسه می‌خواهد افرادی بار بیاورد که زیر فشار و اجبار سنتهای قبل باشد. در این صورت اصل اقتدار یا استناد به قدرت اخلاقی معلم با نظام تشویش و تنبیه که اخلاق اطاعت را تحکیم می‌کند، کافی است.

اما برعکس اگر مدرسه بخواهد افرادی را بار بیاورد که دارای وجدان آزاد باشند و حقوق و آزادی دیگران را محترم شمرند، بدیهی است که در این صورت توسل به اقتدار معلم و دروس که به بهترین وجهی در مورد اخلاق ایراد گردیده است، برای ایجاد روابط زنده‌ای که از استدلال و خود پیروی و تقابل سرچشمه می‌گیرند، کافی نخواهد بود.

تنها یک زندگی اجتماعی بین خود شاگردان یعنی یک خود رهبری حتی‌الامکان نامحدود که به موازات کار فکری در بین جمع تشکیل شده باشد، می‌تواند شخصیت‌هایی بار آورد که به خود حاکم باشند و بین آنها احترام متقابل برقرار باشد. (پیاژه، 1369 )

بشر در سیر تحولی خویش همواره میان دو قطب میان گرایی[2] و میان واگرایی[3] قرار می‌گیرد. این وضعیت در تمام زمینه‌های شناختی، عاطفی و اجتماعی خود را نشان می‌دهد. انسان در هر مرحله از رشد خود از میان گرایی شروع می‌کند و در پایان آن مرحله به میان واگرایی می‌رسد، این آزادسازی ضروری نیاز به تلاش‌های فکری و اخلاقی فراوان دارد. در این میان تعادل جویی از راه خود نظم جویی[4] و به کمک سه عامل دیگر تحول روانی (رشد ارگانیگ، تمرین و تجربه، تعامل‌ها و انتقال‌های اجتماعی) به تشکیل شناخت‌ها در طی سال‌ها منتهی می‌شود. (منصور، دادستان، 1367)

با توجه به مطالب فوق می‌توان گفت که هدف والای تربیت چیزی جز رهایی فرد از خود میان بینی عقلی و اخلاقی و رسیدن به روابط متقابل که وابسته به هر نوع زندگی اجتماعی است،‌ نخواهد بود. به عبارت دیگر تربیت اخلاقی پابه پای تربیت عقلی، بر آن است که افراد را با وجدانی آزاد، بارآورد تا حقوق و آزادی دیگران را محترم بشمارند، ضمن آنکه استقلال و خود پیروی خود را حفظ کنند، این را نباید از نظر دور داشت که بشر از طریق تماس دایم با محیط اجتماعی است که موفق می‌شود، وجدان اخلاقی را در خود پایه‌ریزی و تقویت نماید. (پیاژه، 1369)

در یک نظام آموزش و پرورش هدفمند که به سوی شکوفایی همه جانبه استعدادها و توانایی‌های دانش پژوهان گام بر می‌دارد، باید به موازات پرورش منطقی و عقلانی، جریانات عاطفی، اخلاقی و اجتماعی را مد نظر داشته باشد. دانستن سطح قضاوت اخلاقی کودک ممکن است به والدین و دیگران کمک کند تا با آنها به نحوی متقاعدکننده و منطقی گفتگو کنند. کودکان استدلال دیگران را در صورتی که با سطح قضاوت اخلاقی آنها متناسب باشد، درک می‌کنند.

متناسب بودن استدلال اخلاقی با سطح درک کودک باعث می‌شود که کودک حتی در غیاب بزرگسالی‌که‌استدلال‌آورده‌است‌در‌برابر‌وسوسة کار خلاف مقاومت کند. (ماسن – پاول هنری،‌1370)

آزمودنی‌های این پژوهش در سنین جوانی، واقع می‌باشند. با عنایت به این‌که تمامی قوای زیستی، روانی، فکری و عاطفی فرد از دوران بلوغ تغییر و تحولات اساسی می‌یابد و بر هر یک از این تغییرات و تحولات نیز قانونمندی خاصی حاکم است،‌ می‌توان اذعان نمود که هیچ برنامه‌ریزی‌ای برای این دوران بدون آگاهی نسبت به این قانونمندی‌های مؤثر و کارگشا نخواهد بود. البته به اندازه‌ای که وقوف به این قانونمندی‌ها لازمة یک برنامه‌ریزی جامع و اصولی است،‌ آگاهی به اهداف و مقاصدی که باید رهنمای رشد و شکوفایی استعدادهای جوانان باشد نیز از ارکان اصلی برنامه‌ریزی برای نوجوانان و جوانان خواهد بود.

بنابراین پس از تبیین قانونمندیهای حاکم بر رشد و شکوفایی قوا و استعدادهای نوجوانی و جوانی و برنامه‌ریزی مبتنی بر اهداف و مقاصد تعلیم و تربیتی این دوره، نوبت به تعیین نقش و جایگاه هر یک از دستگاهها و نهادهای دولتی و غیر دولتی در عرصه‌های آموزشی، تربیتی، تبلیغی، ورزشی، هنری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خواهد رسید تا هر یک به عنوان جزیی از یک مجموعة منظم در برنامة ساماندهی امور جوانان کشور نقش آفرینی کنند. (لطف آبادی، 1380)

 

کانال تلگرام ما،حتما متصل شوید

  • مهدی محمدی